معلمان و متخصصان برنامه درسی به تازگی اصطلاح هوش معنوی را به کار می گیرند. این امر بر این مبنا است که آیا می توان معنویت را به عنوان شکلی از هوش توصیف کرد. در این مقاله، اعتبار و صحت هوش معنوی بررسی شده است. در این راستا، نخست به مفهوم تجربه معنوی به عنوان یک سازو کار حل مشکل که خود از موضوع های محوری و زیرمجموعه مفهوم هوش است و سپس جایگاه عصبی آن در مغز انسان پرداخته می شود. سرانجام معنویت به عنوان شکلی از هوش که می تواند هم چون مساله ای قابل قبول عرضه شود، بررسی می شود.