هدف مقاله حاضر، شناسایی مولفه های بنیادی تربیتی موثر در پرورش تفکر است. به عبارت دیگر، این مقاله تحلیلی درصدد است که نقش تعلیم و تربیت را در پرورش تفکر تبیین نماید. برای این منظور حرکت از بنیادی ترین موضوع یعنی تبیین ماهیت تفکر، به شیوه ای گام به گام آغاز شده است. در این سیر منطقی، به تدریج عوامل موثر و وابسته به تفکر و همچنین شرایط ایجاد آن مورد شناسایی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این بررسی دلالت بر آن دارند که ابعاد مختلف اندیشه یعنی تفکر منطقی، تحلیلی، انتقادی، خلاق و حتی شهودی، به سادگی قابل تفکیک از یکدیگر نبوده و لذا به منظور نیل به موفقیت، همگی آنها باید مورد توجه قرار گرفته و پرورش یابند. برای پرورش این ابعاد نیز لاجرم می بایست کلیت یکپارچه فرد مورد ملاحظه قرار گیرد. چرا که فرایند تفکر بدون تعامل عاطفی و عملی فرد اندیشنده با موضوع اندیشه، تحقق نمی یابد. در گام بعدی مشخص شد که تعامل عاطفی و عملی فرد در شرایط تجربه یعنی مواجهه با موقعیت های حل مساله ای امکان پذیر است. مواجهه تجربه گرایانه و تداوم آن در مرتبه های بعدی، زمینه را برای تغییرات درونی فرد و تشکیل برخی منش ها و سازه های شخصیتی در وی فراهم می آورد. منش هایی که به نوبه خود شرط لازم برای پرورش تفکر هستند. از سوی دیگر، در بخش بعدی مقاله شرایط اجتماعی یا به تعبیری، فرهنگی لازم برای ایجاد آمادگی های ضروری در فرد مورد بحث و بررسی قرار گرفت. به طور خلاصه نتایج نشان می دهد که فرهنگ دموکراتیک هم در مقوله سیاست و هم در بعد تعلیم و تربیت، عمده ترین و دربرگیرنده ترین مولفه فرهنگی پیش نیاز برای پرورش تفکر است.